نام من "انقلاب" است

زندگی ام پر از اشتباه بود.زیرا در عصر من باید چشمانم به فردایی بهتر باز می شد

من نمی توانم به این ادامه دهم

در اینجا ایمان نیست ،هدف نیست

هرگز هم تغییر نخواهد کرد

اسم من همیشگی است

گوش بده به انچه می گویم

برو و زیر بال انانی که گمشده اند رو بگیر

دیوار را از دور  آن ها نابود ساز

بگیر دستان انسان های دانش دوست را

زمان در حال تغییر و دگر گونی است

من نمی توانم یکسان بمانم

اسم من انقلاب است و هرگز تغییر نخواهم کرد

بنا بر این انقلاب اینجا می ماند و ابدی است

نام من تویی،تو

اینجا کسی هست؟

چه کسی گریه های مرا مبشنود؟

من دارم می میرم. اینجا کسی هست ؟

من فقط وقت تلف میکنم.

زجه ن،طوری که شما میخواستید!

دیوانه وار تورا میکشم در حالی که تو داری من را میکشی

الان وقتشه تا نشون بدی مردم راجبت چی فکر میکنن

 کسی نیست؟

کسی صدای مرا میشنود؟ دارم می میرم. ا

 من فقط زمان را می گذرانم.

 وقتشه نمایشه.

پايان هر بازي هيجان انگيزي فرو پاشي نیز هست

رگ هایی که درونش ترس جاری است، تاریکی را می مکد

اینها تو را در ساختن مرگت رهبري ميکنند

ذهنت  متشنج میشود و رویاهایت نابود میشود

چیزی نمیبینی چون به دست خودت کور شدي!

فقط اسم منو صدا بزن چون من صداتو وقتی فریاد میزنی میشنوم!

داد هایت که میگویند،ارباب!ارباب

زندگي مرگبار برایت واضح تر ميشود

درد در انحصار توست، آيين و راه بدبختي

سریعتر به سمت من بخیز

جهنم به تمام اينها مي ارزد